شبیهگردانی: نمایش تعزیه
شبیه: بازیگر تعزیه
مقتلنویس: نویسنده نسخه و متن نمایش تعزیه
معین البکا: کارگردان تعزیه
ناظم البکا: دستیار کارگردان تعزیه
بانی: سرمایهگذار و تهیهکنندهٔ تعزیه
فرد: نسخه و متن نمایشنامهٔ تعزیه
بچهخوان: کسی که به جای دو طفلان مسلم میخواند
زینبخوان: بازیگری که در نقش زینب بازی میکند
رجزخوانی: هنگامی که اولیا (خاندان پیامبر) و اشقیا (مخالفان پیامبر) در مقابل هم از افتخارات و اصل و نسب خود حرف میزنند.
اشتلمخوانی یا پهلوانخوانی: هنگامی که اشقیا با بیان غلوشده گفتوگوهایشان را بیان میکنند در حالی که اولیا در یک دستگاه موسیقی گفتوگو را به آواز بیان میکنند که به آن تحریرکردن میگویند.
موالفخوان: شخصی که در نقش اولیا بازی میکند.
دستگاه: هر تعزیهٔ کامل را یک دستگاه یا مجلس گویند.[۲۰]
روش اجرا[ویرایش]
تعزیه معمولاً با به اجرا درآمدن پیشخوانی نمایش مجلس اصلی آغاز میشود. کسی که تعزیه را برپا میکند «بانی» و گردانندهٔ آن را «تعزیهگردان»، «ناظمالبکا» یا «معینالبکا» و بازیگران آن را «تعزیهخوان» یا «شبیهخوان» مینامند. همچنین به سایر همکاران برپایی تعزیه «عملهٔ تعزیه» میگویند.[۲۱]
در این نمایش محدودیتی برای استفاده از لوازم و اسباب در میان نیست. مثلاً در زمان ناصرالدین شاه هنگام اجرای مجلسی از مجالس تعزیه هنگامیکه سخن از وجود یک شیر به میان آمد، بیدرنگ صورت زندهٔ این جانور را که در قفسی محبوس بود از باغ وحش آورده و در پیش چشم حاضران به تماشا میگذاشتند تا هیجان صحنه بیشتر شود. شبیهخوانها برای آسانی ادامهٔ مطلب مربوط به نقش خود، معمولاً به هنگام اجرا، تکه کاغذی به نام «فرد»، در دست دارند که در آنها مصراعهای آخر نقش طرف مقابل یا نخستین مصراع از ادامهٔ نقششان یادداشت شده تا بتوانند بهموقع و بدون زحمت نقشآفرینی خود را دنبال کنند. بازیگران ناشی یا خردسال را شخص تعزیهگردان، از کنار محدودهٔ نمایش راهنمایی میکند؛ حتی گاهی به شبیهخوانهای کارآزموده هم تذکراتی میدهد. نقش زنان را هم مردان بازی میکنند که در این حالت به آنها «زنخوان» میگویند. چنین بازیگرانی برای اینکه در نقش خود بهتر ظاهر شوند باید صدایی زیبا داشته باشند و ترجیحاً نقاب بر چهره بپوشند. گاهی نیز برای بهتر شدن بازی نقش زنان، از پسران نوجوان کارآموخته استفاده میشود.[۲۲]
شبیهخوانان در اجرای هر مجلس معمولاً دو دستهاند: اولیاخوان و اشقیاخوان. شبیهخوانهایی که نقش اولیا و یاریدهندگان دین را بازی میکنند، اولیاخوان، مظلوم و انبیاخوان نامیده میشوند و کسانی که نقش اشقیا و دینستیزان را بازی میکنند اشقیاخوان یا ظالمخواناند. اولیاخوانها نقشهای خود را موزون و خطابهای سرمیدهند، اما اشقیاخوانها سخنان خود را ناموزون و معمولی و در پارهای از موارد، تمسخرآمیز بیان میکنند. اولیاخوانها جامهٔ سبز یا سیاه بر تن میکنند و اشقیاخوانها لباس سرخ. اما در مورد سیاهیلشکرهای هر یک از دو دسته، استفاده از جامههایی با این رنگها مصداق کاملی ندارند.[۲۳]
انواع تعزیه[ویرایش]
تعزیه از درون سوگواریهای مذهبی برآمده و خود نیز جزئی از سوگواری بهشمار میرود. اما رفتهرفته با پیمودن مسیر تکاملی، انواع تعزیهها به وجود آمد. تعزیه را میتوان به تعزیهٔ دوره، تعزیهٔ زنانه و تعزیهٔ مضحک تقسیم کرد.[۲۴]
تعزیهٔ دوره[ویرایش]
تعزیهٔ دوره عبارت است از نمایش چندین دستگاه تعزیه به گونهای همزمان به طوری که چندین گروه تعزیهخوان در یک محل یا محلهای مختلف، آن را میخوانند. شیوهٔ کار به این صورت است که گروه نخست پس از پایان بخشیدن به کار خود در محل نخست، به محل دوم میرود و در آنجا همان دستگاه را تکرار میکند و دستهٔ دوم جای گروه اول را گرفته، دستگاه دیگری را به نمایش درمیآورد. آنگاه گروه نخست پس از به پایان بردن کار در محل دوم به محل سوم میرود و گروه دوم نیز که کار خود را در محل اول پایان بخشیده، جای گروه نخست را در محل دوم میگیرد. به همین صورت چندین دستگاه تعزیه به صورت همزمان به نمایش درمیآید. در برخی جاها تعزیهٔ دوره را در میدانی گرد و پر از تماشاگر بازی میکردند.[۲۵]
تعزیهٔ زنانه[ویرایش]
تعزیهٔ زنانه نمایش تعزیهای است که روزگاری به وسیلهٔ زنان و برای تماشاگران زن، معمولاً در دنبالهٔ مجالس روضهخوانی اجرا میشد و تنها به صورت کاری تفننی بر جا ماند و عمومیت و توسعهای نیافت. این تعزیهها را در فضای باز حیاطها یا تالارهای بزرگ خانهها اجرا میکردند. بازیگران شبیهخوانها زنانی بودند که پیش از آن در مجلسهای زنانهٔ «ملا» روضه میخواندند یا پای چنین مجالسی راه و رسم بازیگری را آموخته بودند. آنها نقش مردان مجالس مختلف را نیز خود بازی میکردند. داستان این تعزیهها مثل مضامین تعزیهٔ معمولی بود، با این تفاوت که قهرمانهای اصلیش را بیشتر زنان تشکیل میدادند. تعزیهٔ زنانه تا میان عهد قاجار گاهگاه در خانههای اشرافیان بازی میشد و رفتهرفته تا اواخر این دوره از میان رفت.[۲۶]
تعزیهٔ مضحک[ویرایش]
تعزیهٔ مضحک، تعزیهای است شاد با مایههایی سرشار از طنز، کنایه، لعن و نفرین. افراد در این تعزیه به تمسخر دینستیزان و کسانی میپردازند که به محمد و امامان شیعه و خاندان آنها ستم یا بیادبی کردهاند. اگر اولیاخوانی در این تعزیهها نقش داشته باشد، حضورش چه در گفتار و چه در رفتار توأم با وقار و متانت است، در حالی که دیگران هر یک به جای خود با بازیها و حرکتهایی مضحک و خندهآور ظاهر میشوند و شادی میآفرینند. گاهی هم برای نشان دادن مجلس کفار از مطربان و تقلیدگران و مسخرگان استفاده میکردند که چون مراد از این استفاده تمسخر و توهین به آنها بود، طبعاً منعی نیز نمیتوانست داشت. این نوع تعزیهها معمولاً روزهای جمعه و عیدهای مذهبی و برای شاد کردن مردم اجرا میشد.[۲۷]
تعزیهٔ امروز[ویرایش]
هنر تعزیه، در طول زمان تغییراتی را به خود دیدهاست اما هنوز هم جزو اصیلترین و پرسابقهترین هنرهای ایرانی و اسلامی مردمان ایران است. در استانهای مختلف ایران از شمالیترین شهرهای خراسان و آذربایجان تا جنوبیترین شهرهای سیستان و اهواز از پهنهٔ کویر تا حاشیههای زاگرس و البرز و از دریای خزر تا خلیج فارس، در ایام ماه محرم، تعزیه برگزار میشود. نسخههای اشعار این نمایش مذهبی در سراسر ایران تفاوت کمی با هم دارند. مردم از اول ماه محرم همهساله به مناسبت سالروز این واقعه، در شهرها و روستاهای ایران، مساجد و تکایا را با قالی و قالیچه آذین میبندند و دیوارها و منبر را سیاهپوش میکنند. تا چند سال قبل، شبیهخوانی و تعزیهخوانی از هفتم محرم در میادین و صحن حیاط حسینیهها و تکایا در شهرستانها معمول بود. شبیهخوانها که برای این کار تعلیم یافته بودند، کار خود را با طبل، شیپور و کرنا در محل تعیینشده آغاز میکردند. مردان از یک سو و زنان از سوی دیگر، کمکم جمع میشدند و به تماشای مراسم شبیهخوانی و تعزیهخوانی میایستادند. معمولاً یک یا چند ریشسفید، مأموریت راهنمایی مردم و حفظ نظم محیط برگزاری تعزیه را بر عهده داشتند.[۲۸]
شبیهخوانها هر روز یکی از وقایع کربلا را نشان داده و شبیهخوانی مربوط به آن را نمایش میدهند. بازیگران نیز معمولاً نقش خود را از روی نوشتههایی که دارند میخوانند و نقشها را بهترتیب اجرا میکنند. شبیهخوانها در سؤال و جوابها تناسب آوایی را رعایت میکنند؛ مثلاً اگر حسین یا ابوالفضل عباس سؤال و جوابی رد و بدل کنند و حسینبن علی سؤالی را با شور و حال خاصی بپرسد، عباس نیز پاسخ او را با تناسب و آهنگین میدهد. البته مخالفخوانها و اشقیاخوانها، شعرها را با صدای بلند و بدون تحریر میخوانند و حالتی پرخاشگرانه دارند. تعزیهنامه نیز به عنوان یکی از اصلیترین متنهای شبیهخوانی در اختیار تعزیهخوانان قرار دارد. تعزیهنامه، متنی است که تعزیهگردان برای اجرای تعزیهای گرد آورده یا مینگارد و پیش از آغاز تعزیه میان شبیهخوانها پخش میکند. گاهی به تعزیهنامه، «نسخه» هم میگویند.[۲۹]
موسیقی[ویرایش]
اهمیت موسیقی آوازی در تعزیه چشمگیر است به گونهای که ایفاگران نقشها میبایست از دستگاههای موسیقی آگاه باشند تا اگر نقش آنها تغییر یافت، بتوانند در آواز معین بخوانند. در موسیقی تعزیه برای نقشهای افراد سختدل آوازهای متناسب با نقشهای آنها انتخاب میشوند مانند شمر که در نوا یا رجز و علیاکبر که در دشتی میخوانند. برای پیشگیری و آمادگی از جابجایی ناگهانی نقش، هر کس باید لحنها و شعرهای دیگر نقشها را فرابگیرد. گاهی کسی که نقشی را به شیوهای بهتر ایفا مینموده و از این رو، نام شخصیت اصلی تعزیه، لقبی برای او در زندگی روزمرهاش باقی میماندهاست.[۳۰]
موسیقی دستگاهی ایران با موسیقی تعزیه تفاوت زیادی دارد. اگر تعزیهخوان بخواهید موسیقی دستگاهی را بیاموزد از موسیقی تعزیه عقب میماند زیرا این دو بعداً در دل هم ادغام شده و موسیقی تعزیه را از حس خود میاندازد. در تعزیه یک پرده و دو پرده وجود دارد، اما ربع پرده ندارد. همینطور در موسیقی تعزیه دوگاه یا درآمد دو وجود ندارد ولی در موسیقی چنین چیزی هست. در تعزیه یک درآمد و یک اوج داریم. تنها ردیفهایی که در تعزیه هست چهارگاه و ماهور است. اما این دستگاهها در تعزیه پخش شدهاست؛ مثلاً در چهارگاه اول چهارگاه و گوشهٔ زابل را میخواننند اما گوشهٔ حصارش میرود در آخر تعزیهٔ حضرت عباس. به این ترتیب، با وجدی که کل ردیفها میچرخد اما هرکدام جای خودش هست.[۳۱]
مراحل تعزیهخوانی[ویرایش]
تعزیهخوانان معتقدند که تعزیهخوانی را باید پلهپله آموخت و نمیشود ره صدساله را یکشبه طی کرد و از امامخوانی آغاز کرد.[۳۲] استادان هنرهای آیینی سنتی معتقدند که موافقخوانها تعزیهخوانانیاند که صدای خوبی داشته و میتوانند در ردیفهای موسیقی اجرای برنامه کنند.[۳۳]
در قدیم اکثر کسانی که وارد تعزیه میشدند ریشهای در تعزیه داشتند؛ پدر یا پدربزرگ یا برادرشان تعزیهخوان بودند؛ یا حتی در محلهای زندگی میکردند که یک گروه تعزیهخوان ثابت در آن محل زندگی میکردند[۳۴] و استادان تعزیه به عنوان معینالبکاء یا میرزا به هیأتها میرفته و استعدادیابی میکردند و کسی را صدایش خوب بود اجازه میگرفتند و به تعزیه میآوردند.[۳۵] به باور استادان این هنر، هرکسی نمیتواند تعزیهخوان شود بلکه باید جوهرهٔ اصل تعزیه را داشته باشد؛ یعنی علاوهبر صدای خوب باید در خواندن بیپروا بوده، ترسو نباشد. بعضی از بچهخوانها صدای خوبی داشتند اما در جنگ بیپروا نبودند و تا یکی از اشقیا برای بازی جنگ به مقابلشان میآمد میترسیدند یا در مقابل جمع صدایشان را رها نمیکردند.[۳۶]
تعزیهخوانی بر اساس یک سلسلهمراتب است. کسانی که وارد تعزیه میشوند از کودکی در نقش بچهخوان آغاز میکردند. طبقهبندی تعزیه هم اینگونهاست که زمانی که کسی بچهخوانی میکند اول نقش سکینه و رقیه را بازی میکند؛ سپس طفلان مسلم و بعد قاسمخوان میشود.[۳۷] به اعتقاد تعزیهخوانان، یک طفلان مسلمخوان خوب میتواند یک قاسمخوان خوب باشد؛ یک قاسمخوان خوب هم میتواند یک علیاکبرخوان خوب میشود؛ زیرا این نقشها مکمل یکدیگر بوده و آوازها در دل هم قرار میگیرند. اگر در علیاکبرخوانی درآمد اول چهارگاه است، در شبیه قاسم همان چهارگاه است اما یک پرده بالاتر در گوشهٔ زابل است. به این دلیل که صدای قاسمخوان چپکوک است و معمولاً یک گام بالاتر است.[۳۸]
دورهٔ علیاکبرخوانی که طی میشود، تعزیهخوان وارد دورهٔ شهادتخوانی میشود. اگر صدای خوبی داشته باشد شهادتخوان میشود؛ اما اگر صدای تعزیهخوان ضعیف اما خوب باشد زنپوش میشود. بعد از اینکه یک تعزیهخوان دورهٔ شهادتخوانی را به پایان برساند دیگر محاسنش سفید شده و میتواند امامخوان باشد.[۳۹] کسی که در رأس شهادتخوانی قرار میگیرد هم امامخوانی میکند و هم عباسخوانی. آخرین مرحله امامخوانی است که در آن باید از یک سنی گذشت تا به این مرحله رسید. در این سن صدا کمی ضعیفتر میشود و سوز بیشتری دارد.[۴۰]
دیدگاه نمایششناسانه[ویرایش]
نمایششناسان در بررسی گونههای مختلف نمایشی به همانندیهایی بین تعزیه و تئاتر روایی اشاره میکنند. مثل جنبهٔ استفاده از شیوهٔ فاصلهگذاری یا بیگانهسازی که در جریان آن اگرچه بازیگر خود در نمایش ماجرا نقش میآفریند، اما شیوهٔ کار او طوری است که در تماشاگر میدمد تا بازیگر را با شخصیت مورد نظر یکی نگرفته و همسان نپندارد و بداند که او فقط نقش افراد را بازی میکند. برای رسیدن به این هدف، یا لحظههایی بازی را قطع میکند یا آنکه در برابر کامرواییها یا رنج و شکنجههای رفته بر آن شخصیت واکنش نشان میدهد.[۴۱]
نشانه و نماد در تعزیه کاربرد زیادی دارد چنانکه گفتهاند این نمایش باغی از نشانه و نماد است. انواع پرچمهای سبز، سرخ و سیاه که نماد اهل بیت، شور و انقلاب و سوگواریاند، علم که نماد درفش سپاه حسینبن علی است، تشت آب به نشانهٔ شط فرات؛ شاخهٔ نخل یا هر نهالی به نشانهٔ نخلستان و درخت؛ چرخش به دور خود و راه رفتن به گرد صفحه به علامت گذشت زمان و همچنین مسافرت؛ چتر که وسیلهٔ القای تازه فرود آمدن هر ولی یا فرشته بهویژه جبرئیل از آسمان است؛ زدن عینک سفید برای نشان دادن روح بصیرت و نیکدلی و عینک دودی برای جلوهٔ خباثت و بدسگالی؛ عصا که نشانگر تجربه و مصلحتاندیشی است؛ نگریستن گاه و بیگاه از میان دو انگشت بزرگ دست برای تأکید بر قدرت و فضیلت اولیا در تجسم اوضاع آینده و همچنین پیشبینی؛ بر تن کردن نیمتنهٔ بلند سفید (کفنی) به نشانهٔ نزدیک شدن مرگ و اعلام جانبازی؛ زدن یا افشاندن اندکی کاه بر سر برای نشان دادن ماتمنشینی؛ اسب سپید بیسوار به نشانهٔ اسب حسینبن علی، ذوالجناح و شهادت صاحبش؛ گهوارهٔ آغشته به رنگ سرخ برای بیان شهادت علیاصغر؛ استفادهٔ گاه و بیگاه از کبوتری سفید برای آگاهانیدن تماشاگران از دریافت نامه یا خبر و همچنین القای حس معصومیت و همدردی در آنها و کجاوهنشینی شبیهزنان برای نمایش به اسیری رفتن آنها، از جمله این نمادهاست.[۴۲]
نقشخوانی بر منبر، ویژهٔ اولیای نامدار است؛ بزرگی و کوچکی چهارپایههایی که اولیا برای سر دادن نقشهای خود بر آن میایستند وسیلهای برای مشخص کردن پایه و مرتبه آنهاست.[۴۳]
گستره[ویرایش]
در میان شیعیان غیرایرانی (در عراق و شبهقارهٔ هند) لفظ تعزیه با وجود ارتباط با مصائب کشتگان کربلا، به معنای «شبیهخوانی» به کار نمیرود[۴۴] بلکه آنان تعزیه را مراسمی نمادین میدانند که در آن دستههای عزاداری در طول مراسم، شبیه ضریح یا تابوت حسینبن علی را بر دوش کشیده و در پایان روز عاشورا و همچنین اربعین آن را به خاک میسپارند.[۴۵][۴۶] به نوشتهٔ آنهماری شیمل (ص ۲۹۷)، در قرن سیزدهم ه. ق. /نوزدهم م. در قلمرو سلطنت اَوَدْه در لکهنوی هند، تعزیه به منزلهٔ یکی از تماشاییترین نمایشها، در حضور سلاطین برگزار میشد. وی مشخص نمیکند که این نمایش تماشایی چه بوده و چه عناصری داشتهاست.[۴۷]
در ناحیهٔ کارائیب، برای نمونه در جزیرهٔ ترینیداد نیز تعزیه به مراسمی نمادین مربوط میشود که به آن «تَجَه» یا «هوسَی» (حسین) میگویند. عمدهترین بخش آن آداب مربوط به مراسم تابوت است[۴۸] تجه را در روزهای محرم ساخته و پس از نمایش، آن را در آب غرق میکنند. (ر. ک. د. اسلام، چاپ دوم، ذیل واژه)
گفتنی است که این قبیل مراسم نمادین در نواحی دیگر جهان، از جمله در اندونزی با عنوان تابوت، نیز برگزار میشود.[۴۹] (ر. ک. عاشورا)[۵۰] یکی از اصلیترین مراسم سنتی مربوط به ماه محرم در اندونزی مراسم تابوت است. در یکی از نواحی اندونزی مردم تابوتی چوبی را که با کاغذهای رنگارنگ تزئین شده و بر روی آن قبر حسین بن علی تصویر شدهاست بر دوش میکشند و این تابوت را تمام روز به حرکت درآورده و در شهر میگردانند و در عصر عاشورا آن را به دریا میاندازند.[۵۱]